آلخاندرو ایناریتو گونزالس
فروش فیلم های الخاندرو ایناریتو گونزالس
١- عشق سگی Amores perros
فیلم عالی غیر خطی، فیلم داستان سه زندگی است. پسر جوانی که سگش را غیر قانونی وارد جنگهای شرطی می کند تا پول کافی جمع کند و با همسر برادرش فرار کند. مدل زیبایی که با مردی متاهل رابطه عاشقانه دارد و پیرمردی دوره گردی که تمام روز با سگهایش دور شهر می گردد و منتظر فرصتی است تا با دخترش که فکر می کند او مرده است حرف بزند. یک تصادف اتومبیل زندگی این سه را بهم می رساند و زندگی همه آنها را بسیار تغییر می دهد...
2-بابل Babel
بابل آخرین فیلم ” آلخاندور گونزالس ایناریتو” فیلمساز مکزیکی است. کارگردانی که با فیلمهای “عشق سگی” و “۲۱ گرم”، خود را به جامعهی سینمایی معرفی کرد. فیلمهایی که در عین پختگی، میتوان نوعی سادگی ساختاری را در آنها مشاهده کرد. بابل سه جایزه از جشنوارهی فیلم کن از جمله کارگردانی را درو کرد و موسیقی آن نیز اسکار را برد. عنوان این فیلم، یعنی “بابل”، در زبان فارسی و در زبانهای دیگر هم همان “بابل” ، پایتخت بابلیون است و به نوعی داستان مردم شهر بابل است. در داستانهای اسطورهای آمده است که در آغاز، همهی انسانها به یک زبان صحبت میکردند تا روزی که نمرود، پادشاه بابل تصمیم میگیرد برج بلندی بسازد تا به جایگاه خدا دست پیدا کند و خداوند از این عمل به خشم میآید و عذابی نازل میکند که سازندگان برج، هر یک به زبانی صحبت کنند و حرف همدیگر را نفهمند و بعد هم برج را با طوفان بزرگی در هم میریزد و مردم بابل را در سراسر دنیا پراکنده میکند. پیشترها از این داستان اسطورهای به عنوان نماد عدم درک متقابل و سوءتفاهم و پیچیدگی روابط در هنر و ادبیات استفاده شده است. بازیگران فیلم “بابل” به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، عربی، ژاپنی و زبان کرولالها صحبت میکنند وتقابل فرهنگها را در عمیقترین سطح به نمایش میگذارند. فرهنگ شرقی مدرن و شرقی جهان سومی از یک سو وغرب مدرن و غرب مورد تجاوز قرار گرفته و آدمهای ساده و پیچیدهی آن با سردرگمیها و دغدغههایشان از سویی دیگر در بابل به نمایش درمیآیند و همهی اینها فیلمی واقعگرا و انسانی در مورد جهانی است که در آن زندگی میکنیم. بابل از چهار قسمت و یا قصهی به ظاهر مجزا تشکیل شده اما در حقیقت این داستانها و شخصیتها به آرامی به یکدیگر مربوط میشوند و یک داستان با بافتی محکم و یکپارچه را تشکیل میدهند. فیلم با شروع از وسط ماجرا در مراکش آغاز میشود و مسیر داستان از مراکشیها به توریستهای امریکایی در مراکش کشیده میشود و سپس به امریکا و مکزیک میرود، در حالی که به صورت موازی به ژاپن نیز منتقل میشود و در نهایت دوباره به وقایعی در مراکش ختم میشود. در حین شکلگیری داستان، مسیرهای جداگانه به یکدیگر مرتبط شده و فیلم، درد و رنج شخصیتها و تکاپوی آنها برای نجات از این مصیبتها را به نمایش میگذارد. کیت بلانشت بازیگر استرالیایی، گائل گارسیای مکزیکی، رنیکو کیلوچی بازیگر ژاپنی، برادپیت امریکایی و بوبکر آیت سید بازیگر مراکشی عناصر اصلی فیلم هستند و پراکندگی جغرافیایی عوامل فیلم هم در به تصویر کشیدن این تقابلها بیتاثیر نبوده است. این فیلم سومین تجربهی سینمایی آلخاندرو گونزالس ایناریتو است و به گفتهی خود او، این اثر آخرین قسمت از “مجموعهی سهگانهی مرگ” اوست که با “عشق سگی” و سپس “۲۱ گرم” آغاز شده بود. فیلمبرداری “بابل” با تهیهکنندگی وی در ماه می سال ۲۰۰۵ در مراکش و تحت شرایط دشوار آب و هوایی آن منطقه آغاز شد و در مکزیک و ژاپن ادامه پیدا کرد. ـ داستان: در بیابان های خلوت و بی دار و درخت مراکش دو کودک، برای فهمیدن کارکرد تفنگ پدرشان به سوی اتوبوسی شلیک می کنند. بر اثر این تصادف مسیر زندگی یک زوج جهانگرد آمریکایی، یک پرستار بچه مکزیکی که به خاطر عبور دادن غیر قانونی دو کودک از مرز دچار دردسر شده، یک دختر جوان ناشنوای ژاپنی که پدرش تحت تعقیب پلیس قرار دارد و دو کودک مراکشی با هم تلاقی می کند...
3- 21 گرم 21 Grams
مشهورترین فیلم غیر خطی ـ این کارگردان استاد فیلمهای غیر خطی است ـ بودجه: 20 میلیون دلار. افتخار های مهم: بهترین بازیگر مرد (شان پن) از دید داوران و بهترین بازیگر مرد (دل تورو) و زن (واتس) از دید تماشاگران جشنواره ونیز، نامزد شیر طلایی بهترین فیلم همین جشنواره. نامزد جایزه گلوپ بهترین فیلم نامه اورژینال، بازیگر مرد (پن ، دل تور) و زن (واتس)، نامزد اسکار بهترین بازیگر زن نقش اصلی (واتس) و مرد نقش مکمل (دل تورو).
برنده بهترین بازیگر مرد «خاویر باردم» از جشنواره کن 2010 و همچنین نامزد نخل طلای کن، دو نامزدی اسکار 2011 و برنده و نامزد جوایز متعدد از جشنواره های بین المللی. ـ زیبا، همچنان بر دیدگاه سیاه ایناریتو از دنیا تکیه دارد، و نقطه عطف جدیدی در زندگی حرفه ای اش محسوب می شود. این ملودرام تیره و تار، که از امتیاز بازی فوق العاده خاویر باردام نیز برخوردار است، به بیننده اجازه می دهد تا آهسته و آرام به درون برزخ خصوصی قهرمان اش نقب بزند. ایناریتو فیلمنامه زیبا را به کمک آرماندو بو، فیلم نامه نویس آرژانتینی تبار و نیکلاس جیاکوبونه نوشته و احتمالا از همین روست که برای اولین بار، دیگر با یک ساختار پیچیده روایی که مشخصه عشق های سگی و 21گرم و بابل بود، روبرو نیستیم و به استثنای مقدمه زمزمه گونه، فیلم از ابتدا تا انتها، روایتی خطی و سرراست دارد. با این وجود، سبک فیلم بی هیچ تردید، سبک ایناریتو است. ـ داستان: "اوکسبال"، کلاهبرداری است درگیر با مسائلی اخلاقی، که در کارگاه ها و کوچه پس کوچه های تنگ و باریک بارسلون کار می کند. سر و کار "اوکسیال"، بیشتر با قاچاقچی ها و واسطه های مواد مخدر سنگالی، کارگران غیر مجاز چینی و با قضایای ساخت و ساز غیر قانونی در گورستانی است که پدر خودش هم در آنجا به خاک سپرده شده است. اما "اوکسبال" بر خلاف برادر هوچی اش "تیتو" یا همکار حقه بازش، "های"، رفتار محترمانه ای با کارگران مهاجر دارد. مهم تر از همه اینها "اوکسبال" یک مرد خانواده است و با دو فرزند دختر و پسرش، "آنا" و "ماتیو"، گاهی با خشونت و غالبا با محبت و مهربانی تا می کند. اما در مورد "مارامبرا" ، مادر می خواره بچه ها، که از او جدا شده، گذشت ندارد.....
دارای زیر نویس فارسی با کیفیت عالی
قابل پخش در دی وی دی پلیر خانگی و کامپیوتر
لیست کامل فیلم های ما را می توانید از اینجا دانلود کنید.